پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

بر سر راهش فتاده غرق اشکم دید و رفت

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ

بر سر راهش فتاده غرق اشکم دید و رفت

زیر لب بر گریه ی خونین من خندید و رفت


از دو عالم بود در دستم همین دین و دلی

یک نظر در دیده کرد آن هر دو را دزدید و رفت


گرچه دل از پا در آمد در ره عشقش ولی

اندر این ره می توان در خاک و خون غلطید و رفت


بر سر بالینم آمد گفتمش یک دم بایست

تا که جان بر پایت افشانم ز من نشنید و رفت


جان به لب آمد ز یاد آن لبم، لیکن گرفت

از خیالش بوسه ی دل جان نو بخشید و رفت


این جهان جای اقامت نیست جای عبرت است

زینتش را دل نباید بست باید دید و رفت


فیض آمد تا ز وصل دوست یابد کام جان

یک نظر نادیده رویش جان و دل بخشید و رفت

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ
  • رضا میران بیگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی