با کدام آبرویی، روزشمارش باشیم
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ
با
کدام آبرویی، روزشمارش باشیم
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم
کاروان
سحرش بهر همه جا دارد
تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم؟!
سال
ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم
گیرم
امروز به ما اذن ملاقات دهد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
بارها
در پی کار دل ما راه افتاد
یادمان رفت ولی در پی کارش باشیم
ما
چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف
او نیست که ما میثم دارش باشیم؟!
اگر
آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
(علی اکبر لطیفیان)
- جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ