پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

هر شب اندیشه ی دیگر کنم و رای دگر

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۴ ق.ظ

هر شب اندیشه ی دیگر کنم و رای دگر

که من از دست تو فردا بروم جای دگر


بامدادان که برون می‌نهم از منزل پای

حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر


هر کسی را سر چیزی و تمنای کسی است

ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر


زان که هرگز به جمال تو در آیینه ی وهم

متصور نشود صورت و بالای دگر


وامقی بود که دیوانه عذرایی بود

منم امروز و تویی وامق و عذرای دگر


وقت آن است که صحرا گل و سنبل گیرد

خلق بیرون شده هر قوم به صحرای دگر


بامدادان به تماشای چمن بیرون آی

تا فراغ از تو نماند به تماشای دگر


هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید

گویم این نیز نهم بر سر غم‌های دگر


بازگویم نه که دوران حیات این همه نیست

سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۴ ق.ظ
  • رضا میران بیگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی