پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

نشسته‌ام سر ره تا که یار باز آید

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ

نشسته‌ام سر ره تا که یار باز آید

خزان شدم که دوباره بهار باز آید


ستاره‌های شب تیرگی نوید آرند

که ماه مردم چشم انتظار باز آید


به لاله‌های ز خون شسته می خورم سوگند

که باغبان سوی این لاله زار باز آید


کویر تشنه شد این بوستان و منتظر است

که ابر رحمت پروردگار باز آید


چو نخل خشک گرفتم هزار دست دعا

کز آن بهار مرا برگ و بار باز آید


به اشک مخفی شب زنده دارها سوگند

که صبح خیزد و آن روزگار باز آید


بسان سایه شدم گوشه گیر و منتظرم

که آفتاب من از کوهسار باز آید


فراق امام زمان علیه السلام


ز خون دل همه شب دیده را نگار کنم

مگر به خانه ی خود آن نگار باز آید


قرار داده‌ام از دست و می دهم جان هم

اگر قرار دل بی قرار، باز آید


از آن نباخته‌ام جان ز دوری اش که مباد

به زحمت افتد و سوی مزار باز آید


ز اشک چشمه ی چشمم از آن سبب خشکید

که خون به دامن این جویبار باز آید


به سوی کلبه ی یعقوب مژده بر «میثم»

که روشنائی آن چشم تار باز آید

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ
  • رضا میران بیگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی