پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

پیرِ مُغان

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود *** سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

۷ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

به من رساند نسیم سحر سلام علی
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی


من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه ی کامل کلام علی


چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
خوشم که نکته می‌آموزم از مرام علی


سلام ما به علی آن وصی پیغمبر
سلام ما به رسولان به احترام علی


ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چون مرغکی به دام علی


علی علی، و علی عالی و علی اعلی
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی


مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی


علی امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی


چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجده و قیام علی


خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد
صباح و شام معطر شد از مشام علی


خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی


(بلرام شکلا)

ز سر هم نفسی با دو نفس آلوده

شدم آغشته به عصیان و سپس آلوده


مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه

پر و بالم شده چون بال مگس آلوده


این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست

تا شود از اثرش رود ارس آلوده


قالی مسجد اگر فرش فقیهان نشود

شود از پاخور هر ناکس و کس آلوده


روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند

ره به جایی نبرد خیر هوس آلوده


مقصدم نور علی نور بود اما حیف

محفل آلوده، دل آلوده، فرس آلوده


گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد

چه کند بی نظر چشم تو پس آلوده؟


فقط از کرب و بلا فیض سلامش مانده

گشته این دیده ی بیمار ز بس آلوده


دریافت
عنوان: ز سر هم نفسی با دو نفس آلوده
توضیحات: مناجات با خدا - حاج منصور ارضی

دل ما معتکف کوی خدا شد الحمد

درِ این ماه به روی همه وا شد الحمد

 

رحمت و مغرفت از لطف خدا می‌بارد

دعوت عام ز هر شاه و گدا شد الحمد

 

به گنهکار بگو ماه دعا شد برگرد

حاجت عبد خطاکار روا شد الحمد

 

آری یک عمر اگر توبه شکستی باز آی

توبه این‌جاست که پر قدر و بها شد الحمد

 

دست بردار تهی دستی ما عیبی نیست

که شفیع همه کنزالفقراء شد الحمد

 

جوشش عفو کریم و نظر لطف رحیم

آن قدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد

 

خفتم و خواب مرا فیض عبادت دادند

لب فرو بستم و تسبیح خدا شد الحمد

 

از سحر تا دم افطار لبم آب نخورد

پس نصیب عطشم آب بقا شد الحمد

 

جگرم سوخت کمی یاد حسین افتادم

نفسم هم نفس کرب و بلا شد الحمد

 

ساقی‌ام حضرت سقای حرم عباس است

مشک او، اشک شد و گریه‌ی ما شد الحمد

 

این گنهکار کجا و سحر کوی حسین؟

مستجاب عاقبت انگار دعا شد الحمد

 

از شب قدر همان سال گذشته تا حال

بارها قسمت من صحن رضا شد الحمد

 

عن‌قریب است که گویند فلانی جا ماند

باز هم قافله رفت و دلمان این‌جا ماند

هنوز بار گناهی که داشتم، دارم

ز شرم شعله ی آهی که داشتم، دارم


اگر چه بر سر کویت غریب افتادم

ز اشک خویش سپاهی که داشتم، دارم


مگر سیاهی چشم تو مرحمت بکند

وگرنه بخت سیاهی که داشتم، دارم


من از نظاره ی روی تو دل نخواهم کَند

گرسنه چشم نگاهی که داشتم، دارم


بخوان ز چشم من آن حرفها که می دانی

ز رنگ چهره گواهی که داشتم، دارم


خوشم که نام حسینم ز لب نیفتاده

یگانه پشت و پناهی که داشتم، دارم


لباس نوکری او لباس فخر من است

مدال خدمت شاهی که داشتم، دارم


دریافت
عنوان: هنوز بار گناهی که داشتم دارم
توضیحات: مناجات با خدا - حاج منصور ارضی

ناگهان تا که چشم وا کردم، ماه مهمانی خدا آمد

به سر سفره‌ی کرامت دوست، شاه آمد اگر گدا آمد

 

دیدم این جا میان مهمان‌ها، آمده هر که آبرودار است

بین این بندگان خوب خدا، چه کند آن‌که خود گنهکار است

 

پشت مهمان‌سرای تو ماندم، پشت در جای بی سر و پاهاست

من همان به که پشت در باشم، آگهم جای من نه این‌جاهاست

 

نه که من آمدم به سوی تو باز، مثل هر بار آمدی یا رب

گر چه دیدی تو زشتی من را، فرصت توبه دادی‌ام امشب

 

اگر این گونه هم دهی راهم، باز هم آبروی من برود

مپسندی که بر زبان همه، ای خدا گفتگوی من برود

 

نه لباسی برای مهمانی، نه دگر خلق و حسرتی دارم

بعد یک سال تازه آمده‌ام، من هم آیا رخصتی دارم؟

 

گیر کردم میان برزخ خود، نه ره چاره دارم و نه کسی

حاصلم را تباه می‌بینم، چه کنم گر به داد من نرسی؟

 

من اگر خودم بودم، به دلم باز شور و شین آمد

مانده بودم غریب که ناگه، رحمت واسعه حسین آمد

 

با حسین آبرو گرفتم من، زشتی دل دوباره زیبا شد

عزتم داد و اعتبارم داد، نوکرش هر که گشت آقا شد

 

دست من را گرفت و گفت بگو، یا علی و ز جای خود برخیز

ای ز سنگ گنه زمین خورده، حال بر روی پای خود برخیز

 

هر که با ذکر یا علی برخواست، تا قیامت ز پا نمی‌افتد

هر که با مرتضی علی آمد، پس ز چشم خدا نمی‌افتد

دریافت
عنوان: ناگهان تا که چشم وا کردم
توضیحات: مناجات با خدا - حاج منصور ارضی

حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن

آه ای طبیب، حال مرا رو به راه کن


دستی بکش بر این سر شوریده لااقل

لطفی به شرم روی غلام سیاه کن


ما را قسم به زلف رهایت رها مکن

ما را به زیر سایه ی خود در پناه کن


فکری به حال ما نکنی خوار می شویم

فکری به حال قافله ای بی پناه کن


یک عده صحبت از غم اغیار می کنند

کاری برای زمزمه های تباه کن


ما هر چه می کشیم ز اغیار می کشیم

بیگانه را به مکر خودت سدّ راه کن


قومی به رغم تو ره بیراهه می روند

گمراه را به بارقه ای مرد راه کن


دل ها به دست تو به خدا نرم می شود

بی درد را تو جلوه ای از سوز و آه کن


دنیای بی وفا همه ارزانی حریف

ما را رهین منّت یک صبحگاه کن


روزی برادران رسول خدا شویم

روز دگر چه؟ امّت خود را نگاه کن


یوسف به چاه مانده گذشت از برادران

رحمی به حال قاطبه ی رو سیاه کن


یا راحم الغریب قسم بر ولایتت

رحمی بر این امیر غریب سپاه کن


وقتی که می روی سوی شش گوشه حسین

پایین پا به ما نظر از قتلگاه کن


دریافت
عنوان: حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن
توضیحات: مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - حاج منصور ارضی

یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب

زینب به آب لب نزده یار تشنه لب


یک سال و نیم بعد تو سوخت جان زینبت

شانه نخورده موی پریشان زینبت


یک سال و نیم گریه برای تو کرده ام

با عالمی که غرق عزای تو کرده ام


یک سال و نیم ناله زدم ای حسین من

یاد قدیم ناله زدم ای حسین من


یک سال و نیم خنده به زینب شده حرام

جز نام دوست نشنود از من کسی کلام


یک سال و نیم روضه گودال خوانده ام

از دست و پای زخمی اطفال خوانده ام


یک سال و نیم یاد گلوی تو بوده ام

وقت نماز محو وضوی تو بوده ام


یک سال و نیم یاد لبت از دلم نرفت

یاد نماز نیمه شبت از دلم نرفت


یک سال و نیم بعد تو سینه زدم حسین

آتش به جان اهل مدینه زدم حسین


شهادت حضرت زینب سلام الله علیها


یک سال و نیم بعد تو فریاد می زدم

در مسجدالنبی ز دلم داد می زدم


یک سال و نیم با پدر خسته گفته ام

از محمل برهنه و کف بسته گفته ام


یک سال و نیم با حسن از کوچه گفته ام

یک کوچه نه از غم صد کوچه گفته ام


یک سال و نیم نیمه شب بهر مادرم

گفتم حکایت سم اسبان و پیکرت


یک سال و نیم بعد تو خوابم نبرده است

زینب طعام سیر پس از تو نخورده است


یک سال و نیم زینب تو بود و زمزمه

خجلت ز روی مادر سردار علقمه


یک سال و نیم  ناله ام البنین حسین
می زد مرا کنار بقیع بر زمین حسین


یک سال و نیم پیرهنت اشک من گرفت

شیب الخضیب زخم تنت اشک من گرفت


یک سال و نیم فکر سرت روی نیزه ها

یک لحظه هم نکرده برادر مرا رها


یک سال و نیم یاد سرت در میان تشت

از قلب پاره پاره خواهر جدا نگشت



دریافت
عنوان: یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب
توضیحات: شهادت حضرت زینب سلام الله علیها - محمود کریمی