عهد کردم نشوم همدم پیمان شکنان
هوس گردش پیمانه اگر بگذارد
معتقد گردم و پابند و ز حسرت برهم
حیرت این همه افسانه اگر بگذارد
همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت
یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد
شمع می خواست نسوزد کسی از آتش او
لیک پروانه ی دیوانه اگر بگذارد!
شیخ هم رشته ی گیسوی بتان دارد دوست
هوس سبحه ی صد دانه اگر بگذارد
دگر از اهل شدن کار تو بگذشت عماد
چند گویی دل دیوانه اگر بگذارد؟
(عماد خراسانی)
- ۰ نظر
- ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۰۶